فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته

پارت ۲




مدیر.برادراتون که هستند
+آره هستند زنگ بزن بیان
مدیر.خیلی زبون درازیا
+میدونم
زنگ زد و جیمین ،نامجون ،یونگی،جین،کوک اومدن
+جین و کوک اینجا چی کار می کنند
:این حرفارو ول کن اینجا چه خبر آقای هوانگ
مدیر.جنی،جیا و هاری چسب ریختن روی صندلی آقای شین شلوارش پاره شده
:چی ببخشید از طرف جنی
میتونیم بریم با خواهرامون
مدیر .بله ولی اگه دفه بعد تکرار بشه اخراج
+هیچ گو.هی نمی‌خوری....بریم
مدیر.هی کیم جنی زبونت خیلی درازه
+میدونم
:هی جنی سری معذرت خواهی کن
+همچین آدمی لیاقت معذرت خواهی ندارد
و رفت
توی ماشین
_فکرشو نمی‌کردم اینجوری باشی
+همینی که هست حالا ساکت حال ندارم
:هی جنی این اخلاقت رو درست کن درد سر میشه برات
+منم عاشق دردسرم
:هی خدا ی عقلی به این خواهر من بده
رسیدیم خونه
:ببین جنی اگه یک بار دیگه دردسر درست کنی من میدونم با تو (داد)
+چه گو.هی میخوری(ریلکس)
:ی سیلی میزنه
_هی نامجون آروم باش
+سرشو انداخته پایین
√نامجون ما همه باهم این کار رو کردیم چرا جنی رو میزنی
+اشکاش می‌ریخت
_یا آروم باش جنی گریه نکن
°ریدی برادر
=اینجا چه خبره
@جنی چرا گریه می‌کنی
+ولم کنید(گریه و جیغ)
و رفت توی اتاقش
+جای دستش روی صورتم بود و می‌سوخت






بچها پارت بعدی رو شب میزارم الان می‌خوام برم دکتر







#فیک